دانش، پرده ای جلوگیر از آفت هاست . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :8
بازدید دیروز :0
کل بازدید :14118
تعداد کل یاداشته ها : 7
103/9/9
12:29 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
کوروش[12]
من دانشجوی رشته ict هستم من هر کاری میکنم که جایگاه سابق ایران در زمان کوروش پیدا شود که در حال حضر یعنی بعد از انقلاب بهتر شده پس کمکم کنید

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
بهمن 89[5]
لوگوی دوستان
 

 

استاد دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، ادیب، تاریخ‌نگار، اسلام‌شناس، ایران‌شناس، پژوهشگر و نویسنده‌ی بزرگ معاصر در 27 اسفندماه 1301 خورشیدی در بروجرد چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در همان شهر به پایان آورد. سپس در کنار تحصیل در دوره‌ی متوسطه به تشویق و ترغیب پدر، که مردی متشرع و دینداربود، اوقات فراغت را صرف فراگیری علوم دینی و حوزه‌ای کرد و در کنار فراگیری فقه و تفسیر ادبیات عرب، به شعر عربی هم علاقه‌مند شد.
در آذر ماه سال 1320 که پس از حادثه‌ی شهریور همان سال، دانشگاه دوباره افتتاح شده بود، در امتحان ورودی دانشکده‌ی حقوق شرکت کرد. با آن که پس از کسب رتبه‌ی اول، در دانشکده ثبت نام هم کرده بود، اما به خواست پدر، ناچار به ترک تهران شد. در همان روزها، علی اکبر دهخدا که ریاست دانشکده‌ی حقوق را به عهده داشت، از این که دانشجوی فاضلی را از دست می‌داد، اظهار تأسف کرده بود.
در سال 1323 نخستین کتاب او به نام " فلسفه‌ی شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران" در بروجرد منتشر شد، در حالی که در این هنگام، حدود چهار سال یا کمی بیشتر از تاریخ تألیف کتاب می‌گذشت. سرانجام اشتیاق به تحصیل، بار دیگر او را به دانشگاه کشاند. در سال 1324 ، پس از آن که در امتحان ورودی دانشکده‌ی علوم معقول و منقول، و دانشکده‌ی ادبیات - هر دو - حایز رتبه‌ی اول شده بود، وارد دانشکده‌ی ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد. به هر تقدیر، عبدالحسین زرین کوب در سال 1327 به عنوان دانشجوی رتبه‌ی اول، از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد، و سال بعد وارد دوره‌ی دکترای رشته‌ی ادبیات دانشگاه تهران گردید. وی که از زمان شروع تحصیلات دانشگاهی، به عنوان دبیر در دبیرستان‌‌های تهران به تدریس پرداخته بود،‌ از سال 1328 ، سردبیری مجله‌ی هفتگی مهرگان را نیز عهده‌دار شد که با وجود وقفه‌هایی، این کار مطبوعاتی‌ش تا پنج سال ادامه یافت.
در سال‌های 1347 تا 1349 در امریکا به عنوان استاد میهمان در دانشگاه‌های کالیفرنیا و پرینستون به تدریس تاریخ ایران و تاریخ تصوف پرداخت و از فرصت به دست آمده برای فراگیری زبان اسپانیایی بهره جست. پس از بازگشت به ایران (1349 ش)، استاد به دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران انتقال یافت و در دو گروه تاریخ و ادبیات مشغول به کار شد. در فاصله‌ی سال‌های 1355 تا 1356 ، وی مدیریت گروه ادبیات فارسی دانشگاه تهران را پذیرفت. در این دوره‌ی کوتاه یک ساله، برنامه‌ی جدیدی برای گروه ادبیات تنظیم نمود، که تهیه‌ی آن چند ماه به طول انجامید و در آن، از تمام برنامه‌های مشابه در گروه‌های ادبیات،‌ در دانشگاه‌های بزرگ جهان استفاده شد. اما پس از کناره‌گیری دکتر زرین‌کوب از مدیریت گروه، اجرای این برنامه هم، به فراموشی سپرده شد، و تنها چیزی که از این برنامه، تا کنون باقی مانده، امتحان جامع دوره ی دکتری است.
  استاد زرین کوب که در زمستان 1377 برای انجام برخی معالجات پزشکی رهسپار امریکا شد، ایشان در 24 شهریور 1378 درگذشتند.
 فهرست گزیده‌ی آثار
 در فهرست کتاب‌ها و مقاله‌های زرین‌کوب که عنایت‌الله مجیدی آماده کرده‌اند، 49 کتاب تالیف یا ترجمه، چند اثر چاپ نشده و بیش از 300 مقاله، سخنرانی، مصاحبه، رساله و مقدمه شمارش شده است. نخستین اثر ایشان در سال 1323 با عنوان فلسفه‌ی شعر یا تاریخ تطور شهر و شاعری در ایران در چاپخانه‌ی لاویان در بروجرد به چاپ رسید
در این‌جا فقط فهرست 15 اثر از کتاب‌های پرآوازه‌ی دکتر عبدالحسین زرین‌کوب می‌آید.
 1. دو قرن سکوت(سرگذشت حوادث و اوضاع تاریخی ایران در دو قرن اول اسلام از حمله‌ی عرب تا ظهور دولت طاهریان).
 2. نقد ادبی(جست و جو در اصول و طرق و مباحث نقادی با بررسی در تاریخ نقد و نقادان).
3. ارزش میراث صفویه.  
4. با کاروان حُله(مجموعه‌ی نقد ادبی).
 5. شعر بی‌دروغ، شهر بی‌نقاب(شامل بحث در فنون شاعری، سبک و نقد شعر فارسی  
6. بامداد اسلام(داستان آغاز اسلام و انتشار آن تا پایان دولت اموی).  
7. کارنامه‌ی اسلام.  
8. از کوچه‌ی رندان(درباره‌ی زندگی و اندیشه‌ی حافظ).
 9. فرار از مدرسه(درباره‌ی زندگی و اندیشه‌ی امام غزالی).
 10. نه شرقی، نه غربی، انسانی(مجموعه مقاله).
 11. تاریخ در ترازو.  
12. جست و جو در تصوف ایران. تهران
 13. سر نی(نقد و شرح تحلیلی و تطبیقی مثنوی).
 14. پله‌پله تا ملاقات خدا(درباره‌ی زندگی و اندیشه و سلوک مولانا جلال‌الدین).
 15. تاریخ مردم ایران(از پایان ساسانیان تا پایان آل‌بویه).
فریدون مشیری شعری را با نام "تو نیستی که ببینی" در سوگ استاد سروده‌اند که بخشی از آن در پی می‌آید.
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه‌ها جاری است
چگونه عکس تو در برق شیشه‌ها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است
هنوز پنجره باز است
تو از بلندای ایوان به باغ می‌نگری
درخت‌ها و چمن‌ها و شمعدانی‌ها
به آن تبسم شیرین به آن ترنم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب می‌نگرند

 

منبع : www.kianavahdati.com